خوشتر از فکر مي و جام چه خواهد بودن

شاعر : حافظ

تا ببينم که سرانجام چه خواهد بودن خوشتر از فکر مي و جام چه خواهد بودن
گو نه دل باش و نه ايام چه خواهد بودن غم دل چند توان خورد که ايام نماند
رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن باده خور غم مخور و پند مقلد منيوش
داني آخر که به ناکام چه خواهد بودن دست رنج تو همان به که شود صرف به کام
از خط جام که فرجام چه خواهد بودن پير ميخانه همي‌خواند معمايي دوش
تا جزاي من بدنام چه خواهد بودن بردم از ره دل حافظ به دف و چنگ و غزل